به گزارش خبرنگار سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ «حلال ممنوعه» تلاش می کند تا خوانندگی زنان را از لحاظ فقهی بدون ایراد نشان داده و در مقابل ممنوعیت آن در ایران را سیاسی جلوه دهد. در این گزارش از طریق گفتگویی با مهدیه منافی، کارشناس ارشد مطالعات زنان و پژوهشگر حوزه زن و خانواده، تلاش کردیم مساله خوانندگی زنان را از نگاه فقهی به بحث و بررسی گذاشته و به پاسخ این پرسش برسیم که آیا طبق آنچه در مستند "حلال ممنوعه" ادعا میشود، خوانندگی زنان حلالیست که در ایران توسط حکومت ممنوع شده است؟
غلبهی نگاه عرفی بر نگاه تخصصی و سوءاستفاده از احساسات مخاطب را میتوان ایراد اصلی "حلال ممنوعه" دانست. وقتی مستندی در رابطه با موضوعی کاملا تخصصی در حیطهی احکام شرعی و فقه ساخته میشود، انتظار میرود سازندگان آن پیش از ساخت یک بررسی کامل و جامع درباره ابعاد تخصصی موضوع داشتهباشند. چیزی که ما در حلال ممنوعه شاهد آن هستیم عرفیسازی یک مساله تخصصی ست و طبیعتا این نگاه عرفی نمیتواند ملاک و معیار خوبی برای جمعبندی به مخاطب ارائه بدهد. حلال ممنوعه همانطور که از اسم آن پیداست، در صدد است تا به این نتیجه برسد که مساله آوازخوانی زنان حلالی ست که در ایران با ممنوعیتهای قانونی و نگاه منفی عرف مذهبی رو به روست، پرسش و پاسخها از دفاتر مراجع نیز به گونهای طراحی شدهاند که مخاطب عام را با این نتیجهگیری همراه کنند. اما حقیقت این است که نوع سوالی که در رابطه با احکام شرعی مطرح میشود تاثیر مهمی بر نحوه پاسخگویی به آن دارد.
در مستند ما با این گزاره مواجه میشویم:" خوانندگی زنان مشابه خوانندگی مردان اصولا حلال است مگر آنکه ویژگیهای موسیقی غناء را داشته باشد." خب بله! این یک گزاره درست است اما تشخیص اینکه ویژگیهای موسیقی غناء یا همان غنای لهوی بر کدام موسیقی مطابقت دارد و بر کدام ندارد برعهده کیست؟ مستند میگوید بر عهده "مکلف" است اما نمیگوید کدام مکلف؟! درحالیکه ما در استفتائات رهبری این نکته را داریم که تشخیص مکلف هنگامی میتواند ملاک عمل قرار گیرد که مکلف بر ویژگیها و شرایطی که موسیقی حرام دارد آگاه باشد.
بیشتر بخوانید
این ویژگیها همان است که در احکام آمده یعنی: "مضل عن سبیلالله" و "لهوی" بودن که خود اینها شرایطی دارند که برای هر موسیقی به طور خاص باید بررسی شوند.
وقتی به استفتائات رهبری مراجعه میکنیم ایشان در پاسخ به پرسشی درباره ویژگیهای غنای لهوی و حرام پاسخ میدهند:
" غناء لهوی مضل عن سبیلالله، یعنی خوانندگی باطلی که انسان را از راه خدا منحرف و جدا میکند، یکبار "مضمون" شعری که توسط خواننده خوانده میشود چنین ویژگیای را دارد، مثلا شعر با مضامین شهوتانگیز و گناهآلود که انسان را به گناه جری و وادار میکند، میشود مصداق غنای حرام. یا اینکه آواز و خوانندگی با موسیقی همراه میشود، مثل موسیقیهای ویژه رقص حرام. و یا اینکه نحوهی اجرای خواننده به گونهای است که موجب انحراف و گناه میشود."
و جالب اینجاست که مثال ایشان درباره مورد خوانندگی زنان است.
" مثلا خواننده زنی است با وضع و خصوصیاتی، هرچند شعری که میخواند، گناهآفرین نیست و هرچند لحن و آهنگ او، لحن و آهنگ معمولی است اما چون کیفیت و خصوصیت شخص خواننده طوری است که خواندن او موجب تحریک شهوت و افتادن به گناه است، میشود غناء لهوی."
در ادامه این پرسش و پاسخها که در کتاب "غنا و موسیقی" آورده شده است به این سوال میرسیم که:
اگر زنی بدون عشوهگری در جمع مردان غناء بخواند و از نظر عرف مفسدهای در پی نداشته باشد، حکمش چیست؟
و پاسخ این است که: " بحث عشوهگری مطرح نیست. اگر غناء زن در جمع مردان که طبعا مراد مردان بیگانه، اجنبی و نامحرم است، موجب برانگیختن شهوت شود، موجب ریبه و افتادن در گناه شود، این میشود لهوی محرم. هم برای آن خواننده محرم است، هم برای شنونده محرم است."
و در ادامه آمده است:
" سوالکننده فرض میکند اگر موجب برانگیختن شهوت نشود. این "اگر" از آن اگرهایی است که تقریبا تحققناپذیر است، چطور ممکن است زنی آنجا بایستد با صدای خوشی مثلا یک آواز بخواند، مردها هم بنشینند و تماشا کنند، در عینحال دلهایشان متوجه پروردگار باشد و ذکر الهی بگویند و اصلا هم تکان نخورند؟ این خیلی مستبعد (دور از ذهن) به نظر میآید، پس عادتا باورمان نمیآید که چنین چیزی تحقق پیدا کند. بله، اگر چنین چیزی تحقق پیدا کرد حرام نیست. اما چرا انسان به عدم حرمت چیزی حکم بدهد که صدی نود، صدی نودوپنج میداند یک چنین چیزی اتفاق نمیافتد."
این پاسخها بطور صریح نشان میدهد علیرغم اینکه به گفتهی مستند در حرام یا حلال بودن موسیقی تفاوتی میان جنسیت خوانندهی آن وجود ندارد اما با توجه به شرایطی که برای موسیقی لهوی و حرام برشمردیم در اکثر موارد خوانندگی زنان برای مردان، مصداق حرام خواهدبود و طبیعتا در چنین مواردی فقیه به آنچه در اکثر موارد اتفاق میافتد حکم میدهد. باید توجه کرد که اینجا همانطور که در مستند میبینیم مساله اصلی خوانندگی زنان در مقابل مردان است، البته اگر در فرض پرسش خوانندگی زنان در مقابل زنان مساله ما باشد احتمالا پاسخها متفاوت خواهندشد.
مساله مهم دیگر "تشخیص مکلف" است. همانطور که قبلا اشاره کردیم وقتی فقیه تشخیص حرام یا حلال بودن موردی را به عهده مکلف میگذارد، فرض بر این است که این مکلف از ویژگیهای حرام و حلال آگاهی کامل دارد و توانایی تطبیق این ویژگیها با مصادیق را داراست و البته نکته بعدی که اهمیت زیادی دارد این است که وقتی در عرف مصادیقی حرام شناخته میشوند، مکلف نمیتواند با این توجیه که مثلا این موسیقی خاص مرا به گناه نمیاندازد آن را برای خودش حلال بداند. طبق فتوای رهبری گوش دادن به غناء بصورت مطلق حرام است و تاثیر یا عدم تاثیر آن بر شنونده در حرام بودن آن تاثیری ندارد.
از آنجایی که مغالطه در این مستند زیاد است، فیلم با یک توجیه غلط و یک نتیجهگیری غلط دیگر به پایان میرسد. یکی خوانندگی خانم جولیا بطرس که گویا وقتی ایشان برای مقاومت میخواند دلیلی ست بر حلیت خوانندگی این خانم، که اینطور نیست. چون دلیل حلال بودن فقط مضمون نیست، ویژگیهای شخص خواننده هم مهم است که در مطالب قبلی توضیح دادهشد. و نکتهی مهمتر این که در اسلام، هدف وسیله را توجیه نمیکند. البته این که کار ایشان بعنوان یک خانم مسیحی که در دنیای امروز با آزادگی در حمایت از مقاومت میخواند، ممدوح است یا نیست، بحث دیگری ست که موضوع ما در اینجا نیست. و در انتهای مستند خانم فاطمه نیز یک جمعبندی اشتباه دارد. او میگوید مگر ما حرامهای دیگر مثل ربا در بانک نداریم؟! و خوانندگی که حرام نیست. و اضافه میکند که حکومت میتواند چیزی را که حلال است حرام جلوه بدهد و حرام را حلال.
پاسخ این است که هر مسالهای جای خود را دارد. ما هم به بانکهای ربوی معترضیم، اما این اعتراض ربطی به امور دیگر ندارد و موجب نقص نگاه ما به مسائل دیگر نمیشود. خوانندگی زنان وقتی شرایط حرمت پیدا کند، حرام است و این ربطی به حکومت و برخورد آن ندارد.
در انتها به نکاتی که در بررسیهای استفتائات درباره خوانندگی زنان به آن برخودهایم اشاره کنیم و آن اینکه موارد ذکر شده در استفتائات عمدتا سلبی بودند. یعنی بیشتر نوع حرام تبیین شدهبود به جای حلال. که اگر نوع حلال آن به درستی تبیین شده بود این شبهات کمتر میشد و نکتهی دیگر اینکه تقریبا تمام پرسشها ناظر به مخاطب مرد بودند. یعنی با توجه به اینکه مخاطب و سوالکننده مرد است پاسخ دادهبودند. در صورتیکه اگر مخاطب فقط زنان بودند خیلی از پاسخها متفاوت میشد.
با توجه به این نکاتی که مطرح شد ما نیز نسبت به فقه سوالات و به رویه بیان احکام انتقاداتی داریم اما این نباید باعث شود که فقه و فقیه را از بنیاد نفی کنیم و به تطبیق فقه با زمانه تاکید کنیم. ما معتقدیم زمانه باید با دین مطابق شود، البته که نیازهای روز نیز باید در نظر گرفته شوند و این به معنای عدول از احکام الهی نیست. اصلاح و تکمیل فقه روندی بوده که همواره در طول تاریخ انجام شده و ادامه خواهدداشت.
گزارش از ریحانه یزدی